سلام، اسم من Dale است و از سال 2008 به صورت تمام وقت در حوزه معامله‌گری فعالیت می‌کنم. من همیشه به اقتصاد، امور مالی و معامله‌گری علاقه زیادی داشته‌ام. قبل از این‌که یک مدیر پورتفولیو و یک مدیر سرمایه‌گذاری شوم، مدرک دانشگاهی خود را در رشته مالی دریافت کرده و همچنین موفق به دریافت گواهینامه مشتقات مالی خود شدم. بر خلاف خیلی دیگر از «پیشگامان حوزه معامله‌گری»، با افتخار می‌گویم که دارای تحصیلات متناسب و گواهینامه‌های مربوط به معامله‌گری هستم. البته این به لطف پدر و مادرم است که برای تحصیل و شروع کارم از من حمایت کردند.

بلافاصله بعد از این‌که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم، به عنوان تحلیل‌گر بازار در یک کارگزاری بزرگ شروع به کار کردم. شاید خیلی‌ها خوشحال شوند که این موقعیت را بلافاصله پس از فارغ التحصیلی داشته باشند، اما من واقعاً چنین احساسی نداشتم. من با این کار دو مشکل داشتم. اولین مورد این بود که من دوست نداشتم رئیسی داشته باشم که به من بگوید چه کار کنم. من همیشه سخت درس می خواندم تا مستقل باشم، نه این‌که کارمند زیر دست دیگری باشم. دلیل دوم این بود که من به هیچ وجه از رفتار شرکت با مشتریان خود راضی نبودم. من فکر می‌کنم که اکثر کارگزاران فارکس این مشکل را داشتند. آنها واقعاً اهمیتی نمی‌دهند که آیا مشتریانشان سود می کنند یا نه. آنها خودخواه هستند و در درجه اول به هزینه‌های خود فکر می‌کنند. گارگزاری‌ها اصلاً احساس مسئولیت نمی‌کنند و به منافع مشتریان خود اهمیت نمی‌دهند. من دوست نداشتم در چنین شرکتی فعالیت کنم و بنابراین آنجا را ترک کردم.

بعد از این‌که کارم را ترک کردم، تمام تلاشم را روی معامله‌گری متمرکز کردم. من این کار را با تست استراتژی‌های معاملاتی متعدد، روش‌های معاملاتی مختلف، الگوهای بک تست مختلف و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید، به مدت 12 تا 15 ساعت در روز شروع کردم.

با ابزارهای مختلفی معامله و از سبک‌های معاملاتی مختلفی استفاده می‌کردم. من سهام، گواهی سرمایه‌گذاری و سیستم‌های معاملاتی خودکار را معامله می‌کردم. در حال حاضر، تمرکز اصلی من بر روی معامله دستی ارز است.

وقتی که شروع به معامله ارزها کردم، این تصور را داشتم که باید یک شاه کلید پیدا کنم تا بتوانم به سرعت به مقدار زیادی پول برسم. من در بین اندیکاتورهای معاملاتی مختلف به دنبال این شاه کلید بودم. اکثر اندیکاتورهای استاندارد را با تنظیمات مختلف امتحان کردم، اما حداقل در دراز مدت، به هیچ نتیجه‌ای نرسیدم.

اولین موفقیت ملموس من زمانی بود که بالاخره از شر همه اندیکاتورها خلاص شدم و از نو با پرایس اکشن ساده شروع کردم. برای اولین بار احساس کردم واقعاً دارم به جایی می‌رسم! جرقه بزرگ زمانی اتفاق افتاد که من پرایس اکشن را با ولوم پروفایل ترکیب کردم.

در ابتدا، فقط در زمینه معاملات سویینگ فعالیت می‌کردم. بیشتر روی چارچوب‌های زمانی روزانه کار می‌کردم و همان‌طور که می‌توانید تصور کنید معاملات زیادی نداشتم. با این حال، این اولین باری بود که در مورد معاملاتم احساس اطمینان می‌کردم. در این برهه از زمان، از این‌که بالاخره راهم را پیدا کرده بودم و به یک وضعیت ثابت در معامله‌گری رسیده بودم، هیجان زده بودم.

این شاید برای خیلی‌ها کافی باشد، اما من می‌خواستم بیشتر یاد بگیرم و پیشرفت کنم. برای همین شروع به کنکاش بیشتر و جستجوی روش یا ابزارهای مناسب برای معاملات روزانه در چارچوب‌های زمانی بسیار سریع‌تر کردم.